-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 مرداد 1393 14:24
-
از من نپرس
شنبه 4 مرداد 1393 14:23
از من نپرس چقدر دوستت دارم اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم مگر ماهی بیرون از آب میتواند نفس بکشد مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم بگو معنی تمرین چیست ؟ بریدن از چه چیز را تمرین کنم ؟ بریدن از خودم را ؟ مگر همیشه نگفتم که تو هم پاره ای از تن منی...
-
خدایا ! کمکم کن
شنبه 4 مرداد 1393 14:21
چه بگویم ؟ وقتی نمی دانم چه باید گفت ... چه بنویسم وقتی دستانم توان نوشتن ندارد . با بغض هایی که راه گلویم را بسته چگونه فریاد برآورم ؟ فریاد برآورم و بگویم خسته ام ! کاش می توانستی این همه غم و اندوه را در چشمانم ببینی . کاش رویت را بر نمی گرداندی ... کاش در چشمان من نگاه می کردی و دردم را می دیدی . کاش می فهمیدی...
-
برای ما دعا کنید.
شنبه 4 مرداد 1393 14:17
سلام. سلام به گل روی همه. امروز شنبه 4 مرداد سال 1393 ه.ش است. دقیقاً 30 روز دیگر من به همراه چندین نفر از دوستانم برای اردوی جهادی عازم خراسان جنوبی هستیم. منظور من از گفتن این موضوع این نیست که بگم من فلان هستم و .... . فقط میخواستم از شما بخواهم برای ما دعا کنید. والسلام.
-
امروز سلا بر سنگ
شنبه 4 مرداد 1393 14:12
امروز سلام بر سنگ سلام بر اسمان سلام بر همه کائناتی که ره تکامل خویش طی میکنند روایت است علی علیه السلام از کنار سنگی رد میشدند سنگ گریه میکرد وناله نوایش عجز بود وانابه حضرت به او فرمودند تورا چه شده؟ گفت همه هراسم این است که سنگ دوزخ باشم؟؟!! حضرت فرمودند بدین مضمون: دعا میکنم سنگ بهشت باشی وشدی وسنگ دوباره گریست...
-
کاش میشد!!!
شنبه 4 مرداد 1393 14:10
کاش می شد سرزمین عشق را در میان گام ها تقسیم کرد کاش می شد با نگاه شاپرک عشق را بر آسمان تفهیم کرد کاش می شد با دو چشم عاطفه قلب سرد آسمان را ناز کرد کاش می شد با پری از برگ یاس تا طلوع سرخ گل پرواز کرد کاش می شد با نسیم شا مگاه برگ زرد یاس ها را رنگ کرد کاش می شد با خزان قلب ها مثل دشمن عاشقانه جنگ کرد کاش می شد در...
-
صدا کن مرا
جمعه 20 تیر 1393 19:37
صدا کن مرا، صدا کن مرا، صدای تو قول تنهایی من به یاد کودکی لالایی من دل غمگین تو در دست من بود به دست دیگری افتاد و گم شد سیه زنجیر گیسوی بلندت پریشان شد به دست باد و گم شد نه من با توام نه تو با منی حریق جنگلم، خاکسترم کن نمیخواهم بمانم پرپرم کن نمیخواهم بدانی من که بودم برایت قصه بودم باورم کن مرا جانم صدا کن، مرا...
-
تخم مرغیه
جمعه 20 تیر 1393 19:28
چیست دانشجو بجز راز بقای تخم مرغ؟ در دلش هرگز نگیرد عشق جای تخم مرغ حضرت والا جناب شاه سلطان تخم مرغ شاه شاهان است و دانشجو گدای تخم مرغ این غذا هر وعده با یک چهره ظاهر می شود از خورشت زرده تا لازانیای تخم مرغ گاه املت می شود گه نیمرو گه آب پز جام صد رنگ است این! جانم فدای تخم مرغ قلب دانشجو شبیه آینه ست و توی آن هیچ...
-
تمدید رمضان
جمعه 20 تیر 1393 19:23
چو ماه روزه در کشور شد آغاز همه، از جمله بنده می شوم ناز! تمام چهره ها نورانی و شاد به کلی فارغ از هرگونه غمباد زبان ها گشته ممنوع الاضافات نمی چرخند بر فحش و گزافات همه دنبال احقاق حقوق اند و پاک و عاری از هر چه دروغ اند! هلیم و آش رشته هست ارزان به هر جایی روی، فت و فراوان همه فکر دعا و ذکر حق اند و دنبال حقوق مستحق...
-
من همه تو؛ تو همه من
سهشنبه 3 تیر 1393 22:41
بی تو به سامان نرسم ، ای سروسامان همه تو ای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تو من همه تو ، تو همه من ، او همه تو ، ما همه تو هرکه وهرکس همه تو ، ای همه تو ، آن همه تو من که به دریاش زدم تا چه کنی با دلِ من تخت تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه تو ای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم ، رمز نیستان همه تو ، راز...
-
سیب نقره ای
سهشنبه 3 تیر 1393 22:35
با موکب نسیم همواره عشق ؛ بی خبر از راه میرسد چونان مسافری که به ناگاه می رسد وا می نهم به اشک و به مژگان تدارکش چون وقت اب و جاروی این راه می رسد اینت زهی شکوه که نزدت کلام من با موکب نسیم سحرگاه می رسد با دیگران نمی نهدت دل ؛ به دامنت چندان که دست خواهش کوتاه می رسد میلی کمین گرفته پلنگانه در دلم تا اهوی تو ؛ کی به...
-
ساعت صفر
سهشنبه 3 تیر 1393 22:23
فریاد از اون حسای بد حسای پاییزی باد فریاد از اون روز و شبا شب شغال روز کلا اون سالهای در شتاب اون ساعتای بی قرار اون شبای پر از قفل و اون روزای پر از دیوار میخوابی و بیدار میشی دیگه دنیا اون دنیا نیست حتی حقیقت و رویا اون حقیقت اون رویا نیست شاید بیداری اما یکی تورو خواب می بینه بیدار شدن تو رویا ها سبکیه سنگین اینه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 تیر 1393 20:01
-
یعنی چه؟
سهشنبه 3 تیر 1393 19:58
ناگهان پرده برانداختهای یعنی چه مست از خانه برون تاختهای یعنی چه زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب این چنین با همه درساختهای یعنی چه شاه خوبانی و منظور گدایان شدهای قدر این مرتبه نشناختهای یعنی چه نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی بازم از پای درانداختهای یعنی چه سخنت رمز دهان گفت و کمر سر میان و از میان تیغ به ما...
-
شعر یعنی
سهشنبه 3 تیر 1393 19:56
شعر یعنی شعــر یعنــی بــا افــق یک دل شدن یــا لبـــاسی از شقـــایق دوختـن شعــر یعنــی بــا وجـــود خستـــگی بــر ســر پـــروانــة دل ســوختــن شعــر یعنــی سـری از اسرار عشق شعــر یعنــی یــک ستاره داشتن شعــر یعنــی یــک نگـــاه خستـــه را از کــویــر گــونــه ای بـــرداشتــن شعــــر یعنـی داستـــانی نـــاتمـــام...
-
مست شدن از چشمان تو
سهشنبه 3 تیر 1393 19:52
دیشب مست بودم ، نه اینکه شراب نوشیده باشم؛ نه! دیشب مست رنگ آن دو چشم آبی تو بودم. همه رنگ شراب را سرخ میدانند و مدادم تکرارش میکنند. رنگ شرابی که من را مست کرد آبی بود آبی نیلی.
-
سلسله مو
پنجشنبه 29 خرداد 1393 21:16
پیش آن سلسله مو ، مشت ما وا شده بود وسط این همه کوه ، تیشه رسوا شده بود باز غوغا شده بود ، باز غوغا شده بود بهترین لحظه ی عشق با تو پیدا شده بود همه بر ساحل عشق ، تشنه می رقصیدند روح مرموز عطش ، مثل دریا شده بود گر چه ای دف زن مست ، شیشه ی باده شکست یک بغل مستی و نور ، قسمت ما شده بود دیدم اهریمن شهر ، در شب کشتن خویش...
-
کودکی ها
پنجشنبه 29 خرداد 1393 21:14
به خانه می رفت با کیف و با کلاهی که بر هوا بود چیزی دزدیدی؟ مادرش پرسید دعوا کردی باز؟ پدرش گفت و برادرش کیفش را زیر و رو می کرد به دنبال آن چیز که در دل پنهان کرده بود تنها مادربزرگش دید گل سرخی را در دست فشرده کتاب هندسه اش و خندیده بود
-
یلدا
پنجشنبه 29 خرداد 1393 21:06
مست بگو راست بگو تا شب یلداست بگو تا نفسی هست بگو هر چی دلت خواست بگو خسته و بی تاب شدم محو شدم خواب شدم خسته از این پنجره ها منتظرت قاب شدم گریه بر این حال کشید اشک در این فال کشید بر تن بی دست خدا نقش دو تا بال کشید خوار شدم پست شدم با همه یک دست شدم تشنه ی بی آب شدی نیست از این هست شدم مست بگو راست بگو تا شب یلداست...
-
بی خویشم
پنجشنبه 29 خرداد 1393 21:03
ساقی بده پیمانه ای ،زان می که بی خویشم کند برحسن شورانگیز تو ،عا شق تراز پیشم کند زان می که در شبهای غم ،بارد فروغ صبحدم غافل کند از بیش و کم ،فارغ ز تشویشم کند نور سحر گاهی دهد ، فیضی که می خواهی دهد بامسکنت، شاهی دهد،سلطان درویشم کند سوزد مرا،سازد مرا ،در آتش اندازد مرا وز من رها سازد مرا ،بیگانه از خویشم کند بستاند...
-
روز وصل
پنجشنبه 29 خرداد 1393 20:58
روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد کامم از تلخی غم چون زهر گشت بانگ نوش شادخواران یاد باد گر چه یاران فارغند از یاد من از من ایشان را هزاران یاد باد مبتلا گشتم در این بند و بلا کوشش آن حق گزاران یاد باد گر چه صد رود است در چشمم مدام زنده رود باغ کاران یاد باد راز حافظ بعد از این ناگفته ماند ای دریغا...
-
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
سهشنبه 20 خرداد 1393 23:55
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد پیش عشاق تو شبها به غرامت برخاست در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو به هواداری آن عارض و قامت برخاست مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت به تماشای...
-
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
سهشنبه 20 خرداد 1393 23:53
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد این تطاول که کشید از غم هجران بلبل تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی مایه نقد بقا را که...
-
تو فکر یه سقفم
سهشنبه 20 خرداد 1393 23:45
تو فکر یه سقفم یه سقف بی روزن سقفی برای عشق برای تو با من سقفی اندازه قلب من و تو واسه لمس طپش دلواپسی برای سرم لطیف آینه ها واسه پیچیدن بوی اطلسی ************* سقفمون افسوس و افسوس تن سرد آسمونه یه افق یه بی نهایت کمترین فاصلمونه
-
سوزد مرا سازد مرا
یکشنبه 4 خرداد 1393 20:27
ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند نور سحرگاهی دهد فیضی که می خواهی دهد با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند بستاند ای...
-
آشیان سوز
یکشنبه 4 خرداد 1393 20:26
ای جلوهٔ برق آشیان سوز تو را ای روشنی شمع شبافروز تو را زآن روز که دیدمت شبی خوابم نیست ای کاش ندیده بودم آن روز تو را رهی معیری
-
کسی که مثل هیچ کس نیست
یکشنبه 4 خرداد 1393 20:24
من خواب دیده ام که کسی می آید من خواب یک ستارهٔ قرمز دیده ام و پلک چشمم هی می پرد و کفشهایم هی جفت می شوند و کور شوم اگر دروغ بگویم من خواب آن ستارهٔ قرمز را وقتی که خواب نبودم دیده ام کسی می آید کسی می آید کسی دیگر کسی بهتر کسی که مثل هیچ کس نیست ، مثل پدرنیست ، مثل اِنسی نیست ، مثل یحیی نیست ، مثل مادر نیست ، و مثل...
-
قطعنامه
یکشنبه 4 خرداد 1393 20:22
سرود ِ بزرگ به شنـچو، رفیقِ ناشناسِ کُرهیی شن ــ چو! کجاست جنگ؟ در خانهی تو در کُره در آسیای دور؟ اما تو شن برادرکِ زردْپوستم! هرگز جدا مدان زان کلبهی حصیرِ سفالینبام بام و سرای من. پیداست شن که دشمنِ تو دشمنِ من است وان اجنبی که خوردنِ خونِ تو راست مست از خونِ تیرهی پسرانِ من باری به میلِ خویش نَشویَد دست! □...
-
با صدور بخشنامهای از سوی میرزاده: تجسس در امور و احوال شخصی دانشگاه آزادیها ممنوع است
یکشنبه 4 خرداد 1393 20:17
خبرگزاری تسنیم: رئیس دانشگاه آزاد با صدور بخشنامهای تجسس در امور و احوال شخصی افراد حاضر در این دانشگاه را ممنوع کرد. به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم ، حمید میرزاده رئیس دانشگاه آزاد با استناد به آیه 12 سوره حجرات و اصل 25 قانون اساسی، با صدور بخشنامهای بر عدم تجسس در احوال شخصی در دانشگاه آزاد تاکید کرد. رئیس...
-
واکنش دهقان به سخنان وزیر دفاع آمریکا
یکشنبه 4 خرداد 1393 20:14
به نقل از الف: وزیر دفاع گفت: اگر قرار باشد بعد از توافق هستهای موضوعی در دستور قرار گیرد، انهدام کامل سلاحهای هستهای، شیمیایی و میکروبی رژیم صهیونیستی برای داشتن خاورمیانهای عاری از سلاح هستهای باید در دستور باشد. به گزارش تسنیم، سردار حسین دهقان وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به اظهارات چاک هگل وزیر دفاع...