-
ای انسان
جمعه 4 اردیبهشت 1394 11:49
ای انسان این را بدان که بیشتر موجودات تنها برای آسایش تو خلق شده اند. ای انسان دوستی و محبت تنها زائیده فطرت تو نیست. هرچیزی که در این عالم جای دارد مهربان است. او نیز معنای دوستی و رفاقت را میفهمد. آری او نیز معنای جدایی، قهر، یا جنگ و صلح را میداند. برای گل شمعدانی اتاقت شعر بخوانختی برایش برقص، آن وقت خواهی دید که...
-
خواستم بگویم
جمعه 4 اردیبهشت 1394 11:17
خواستم بگویم دوستت دارم اما دیدم ، تو هیچ وقت مرا دوست نداشتی خواستم بگویم که ترا میخواهم اما دیدم که تو هیچ وقت مرا نخواستی همیشه کنارت بودم اما تو هیچ وقت کنار من نبودی تو چیزی بودی که من به آن نیاز داشتم و نه تمام آن چه که میخواستم تو همیشه بودی امام من تو را نداشتم خواهم مرد، آن زمان شاید خاک گور را داشته باشم. و...
-
داشته ها
جمعه 4 اردیبهشت 1394 11:11
آری خوب می دانم که همه چیز داشتم تو هم خوب میدانستی که همه آنچه میخواستی، کنارت بود. همه میدانستند، آری همه میدانستند که چه دارند ..... ولی............. هیچ کس نمیدانست که چه خواهد خواست. مردم برای آرزوهایشان برخاستند.. همه برای حفظ داشته هایشان جنگیدند... اما ... هیچ کدام نه به داشته هایشان رسیدند؛ نه به خواسته هایشان
-
اشتباه
جمعه 4 اردیبهشت 1394 11:06
من و تو خوب میدانستیم ............ من و تو از همه بهتر میدانستیم که با هم بودنمان اشتباه بود. این اولین اشتباه ما بود و شاید آخرین آن ...... زیرا من دیگر نخواهم گذاشت که این اشتباه تکرار شود. من خواهم مرد و مرگ من تو را نیز خواهد کشت ....... و دیگر.... همه این اشتباهات تمام میشود.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 فروردین 1394 20:16
ننگ است عرب ملخ خوار چنین خش بکشد خش روی نجابت سیاوش بکشد ای کاش خشایار شبی برگردد تا خاک ریاض را به آتش بکشد
-
رشتهی پروتزهای دندانی، ناشناسی پنجاه ساله!!!!!!!
پنجشنبه 20 فروردین 1394 19:51
رشتهی پروتزهای دندانی، ناشناسی پنجاه ساله!!!!!!! هر رشته ی تحصیلی و در ادامه آن حرفه و پیشه ی مرتبط با آن دارای یک تعریف و شرح وظایف است. هر فردی نیز برای رشته ی خودش یک تعریف و ذهنیتی دارد، تعریف ها و ذهنیت ها به سان بیشتر قوانین روان شناختی یک ریشه ی ذاتی- درونی و یک ریشه ی اکتسابی دارد. صبر کنید! صبر کنید! بگذارید...
-
رشتهی پروتزهای دندانی، ناشناسی پنجاه ساله!!!!!!!
پنجشنبه 20 فروردین 1394 19:50
رشتهی پروتزهای دندانی، ناشناسی پنجاه ساله!!!!!!! هر رشته ی تحصیلی و در ادامه آن حرفه و پیشه ی مرتبط با آن دارای یک تعریف و شرح وظایف است. هر فردی نیز برای رشته ی خودش یک تعریف و ذهنیتی دارد، تعریف ها و ذهنیت ها به سان بیشتر قوانین روان شناختی یک ریشه ی ذاتی- درونی و یک ریشه ی اکتسابی دارد. صبر کنید! صبر کنید! بگذارید...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 فروردین 1394 19:36
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 فروردین 1394 19:36
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 فروردین 1394 19:34
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 فروردین 1394 19:32
هر گوشه ای از شور آواز من پیدا می شود قصیده ی تو نور باور پرواز تابه کجا تابیده شد به جان ز دیده تو طلوع نگاه شروع شراب از مختصات راه توست ایمان من در حلقه ی هندسه ی اندام توست ایمان من در حلقه ی هندسه ی اندام توست نامت از عزل شکوفته بر لب نقره می زند رخ تو بر شب کاش این ماجرا به سر نیاید شاهی بی گمان به مسند دل نجوا...
-
یا علی
سهشنبه 6 آبان 1393 23:48
شیر مرد بیشه ی شیران علی ست همدم ومولای درویشان علی ست نام او بر در بی درمان دواست نام حیدر مشتق از نام خداست در کرامت او قرین احمد است او وصی و جانشین احمد است در ره عشق الهی صادق است او ابر مردی سرا پا عاشق است در دلش دارد هزاران رمز و راز غرق می گردد همیشه در نماز مرتضی یعنی نوا و زمزمه مرتضی یعنی تماماً فاطمه...
-
کربلا
سهشنبه 6 آبان 1393 23:44
روز عاشورا همه اهل حلب/ باب انطاکیه اندر تا به شب گرد آید مرد و زن جمعی عظیم/ ماتم آن خاندان دارد مقیم ناله و نوحه کنند اندر بکا/ شیعه عاشورا برای کربلا بشمرند آن ظلمها و امتحان / کز یزید و شمر دید آن خاندان نعرههاشان میرود در ویل و وشت / پر همیگردد همه صحرا و دشت یک غریبی شاعری از ره رسید / روز عاشورا و آن...
-
یا اباالفضل العباس
سهشنبه 6 آبان 1393 23:40
مات عشقم، مات عشقم مات عشق/کزچه طینت گشته خلقت ذات عشق/ عشق گر بنیاد سرمستی کند/عقل را خود فارغ از هستی کند/ همچنان کان عاشق دلسوخته/آن که رمز عاشقی آموخته/با ادب آمد به نزد پیر عشق/گفت کی فرمانروا و میر عشق/رخصتم ده تا سوی میدان روم/امر فرما کزپی فرمان روم/بازکن از گردن من سلسله / شیر را ای شیربان بنما یله /
-
مسلم نامه
سهشنبه 6 آبان 1393 23:38
مسلـم ینادی یا صبا إذهب إلی البطحاء قل یا سلیل المصطفی إحذر من الأعداء از من به تو بادا سلام ای زاده زهــــرا در کوفه نالانم؛ سر در گریبانم
-
فروغ ماه
سهشنبه 14 مرداد 1393 20:28
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما آب روی خوبی از چاه زنخدان شما عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده بازگردد یا برآید چیست فرمان شما کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت به که نفروشند مستوری به مستان شما بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر زان که زد بر دیده آبی روی رخشان شما با صبا همراه بفرست از رخت گلدستهای بو که بویی...
-
از صدای سخت عشق ندیدم خوشتر
دوشنبه 13 مرداد 1393 10:32
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند وان که این کار ندانست در انکار بماند اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند صوفیان واستدند از گرو می همه رخت دلق ما بود که در خانه خمار بماند محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد قصه ماست که در هر سر بازار بماند هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم آب حسرت شد و...
-
ترا من چشم در راهم شباهنگام
دوشنبه 13 مرداد 1393 10:25
ترا من چشم در راهم شباهنگام که می گیرند در شاخ " تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم ترا من چشم در راهم. شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام گرم یاد آوری یا نه من از یادت نمی کاهم ترا من چشم در راهم
-
رو سر بنه به بالین
دوشنبه 13 مرداد 1393 10:21
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن ترک من خراب شبگرد مبتلا کن ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده بر آب دیده ما صد جای آسیا کن خیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کن...
-
انسانم آرزوست
دوشنبه 13 مرداد 1393 10:17
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر کان چهره مشعشع تابانم آرزوست بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست...
-
قدسیان گویی که شعر حافظ از بر میکنند
دوشنبه 13 مرداد 1393 10:04
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند گوییا باور نمیدارند روز داوری کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند یا رب این نودولتان را با خر خودشان نشان کاین همه ناز از غلام ترک و استر میکنند ای گدای خانقه...
-
چنگ و عود
دوشنبه 13 مرداد 1393 09:58
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند پنهان خورید باده که تعزیر میکنند ناموس عشق و رونق عشاق میبرند عیب جوان و سرزنش پیر میکنند جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز باطل در این خیال که اکسیر میکنند گویند رمز عشق مگویید و مشنوید مشکل حکایتیست که تقریر میکنند ما از برون در شده مغرور صد فریب تا خود درون پرده چه تدبیر...
-
خیز و به ناز جلوه ده قامت دلنواز را
دوشنبه 13 مرداد 1393 09:54
خیز و به ناز جلوه ده قامت دلنواز را چون قد خود بلند کن پایهٔ قدر ناز را عشوه پرست من بیا، می زده مست و کف زنان حسن تو پرده گو بدر پردگیان راز را عرض فروغ چون دهد مشعلهٔ جمال تو قصه به کوتهی کشد شمع زبان دراز را آن مژه کشت عالمی تا به کرشمه نصب شد وای اگر عمل دهی چشم کرشمه ساز را نیمکش تغافلم کار تمام ناشده نیم نظر...
-
سوزد مرا سازد مرا
دوشنبه 13 مرداد 1393 09:49
ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند نور سحرگاهی دهد فیضی که می خواهی دهد با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند بستاند ای...
-
یار ما
شنبه 4 مرداد 1393 14:46
ای چراغ چشم توفان بار ما بیش ازین غافل مباش از کار ما هر زمانی در به روی ما مبند گر چه کوته دیدهای دیوار ما شکر آن که خواب میگیرد به شب رحمتی بر دیدهٔ بیدار ما ای که با هر کس چو گل بشکفتهای بیش ازین نتوان نهادن خار ما کاشکی آن رخ نبودی در نقاب تا نکردی مدعی انکار ما با چنان ساعد که بر بازوی اوست کس نپیچد پنجهٔ عیار...
-
غزاله صبا
شنبه 4 مرداد 1393 14:40
به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یارا که این دو فتنه بهم می زنند دنیا را چه شعبده است که در چشمکان آبی تو نهفته اند شب ماهتاب دریا را تو خود به جامه خوابی و ساقیان صبوح به یاد چشم تو گیرند جام صهبا را کمند زلف به دوش افکن و به صحرا زن که چشم مانده به ره آهوان صحرا را به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند چه جای عشوه...
-
سودا
شنبه 4 مرداد 1393 14:37
کردهام باز به آن گریهٔ سودا، سودا که ز هر اشک زدم بر سر دریا، دریا ساقیامشبچهجنون ریختبهپیمانهٔ هوش که شکستم به دل از قلقل مینا، مینا محو اوگشتم و رازم به ملاء توفانکرد هست حیرانی عاشق لبگویا،گویا داغ معماری اشکمکه به یک لغزیدن عافیتها شد ازین آبله برپا، برپا دردعشقم من و خلوتگه رازم وطن است گشتهام اینقدر...
-
صبر کن.
شنبه 4 مرداد 1393 14:29
صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو یا دل ازدیدن تو سیر شود بعدبرو ای کبوتر به کجا؟ قدر دگر صبر بکن آسمان پای پرت پیر شود بعد برو نازنینم تو اگر گریه کنی بغض منم می شکند خنده کن عشق زمین گیر شود بعد برو یک نفر حسرت لبخند تو را میدارد صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد باش ای نازنین تا خواب تو...
-
انتظار سر راه
شنبه 4 مرداد 1393 14:27
گفتمش بی تو چه می باید کرد عکس رخساره ی ماهش را داد گفتمش همدم شبهایم کو تاری از زلف سیاهش را داد وقت رفتن همه را می بوسید به من از دور نگاهش را داد یادگاری به همه داد و به من انتظار سر راهش را داد
-
عشق یعنی
شنبه 4 مرداد 1393 14:25
عشق یعنی انتظاروانتظار عشق یعنی هر چه بینی عکس یار عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده ها با چشم تر عشق یعنی دیده بر در دوختن عشق یعنی از فراقش سوختن عشق یعنی سر به در آویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن عشق یعنی چون محمد پا به راه عشق یعنی همچو یوسف قعرچاه عشق یعنی لحظه های ناب ناب عشق یعنی لحظه های التهاب عشق یعنی گم...