همه چیز در حد مجاز و معتدل
همه چیز در حد مجاز و معتدل
یه شب مهتاب ماه میآد تو خواب ..منو میبره کوچه به کوچه ..باغ انگوری ،باغ آلوچه،دره به دره صحرا به صحرا،اون جا که شبا پشت بیشههایه پری میآد ترسون و لرزون پاشو میذاره تو آب چشمه شونهمیکنه موی پریشون…یه شب مهتاب ماه میآد تو خواب منو میبره ته اون دره اونجا که شبا یکه و تنهاتکدرخت بید شاد و پرامیدمیکنه به ناز دسشو درازکه یه ستاره بچکه مث یه چیکه بارون به جای میوه اش سر یه شاخهش بشه آویزون…یه شب مهتاب ماه میآد تو خواب منو میبره از توی زندون مث شبپره با خودش بیرون،میبره اونجا که شب سیاتا دم سحر شهیدای شهربا فانوس خون جار میکشن تو خیابونا سر میدونا:عمو یادگار! مرد کینهدار!مستی یا هشیار خوابی یا بیدار؟*مست ایم و هشیار، شهیدای شهر!خواب ایم و بیدار، شهیدای شهر!آخرش یه شب ماه میآد بیرون،از سر اون کوه بالای دره روی این میدون رد میشه خندون…یه شب ماه میآد یه شب ماه میآد…